شاید الان بدترین شرایط زندگی ام در این چند سال اخیر را دارم سپری می کنم و تنها جایی که توانستم حرفم را بزنم همین جا داخل وبلاگ است می دانم که اینجا پشه هم پر نمی زند و کسی این مطلب را نمی خواند بخاطر همین اینجا می نویسم بماند به یادگاری برای بعدها که آمدم سراغ این نوشته یادم باشد در چه شرایطی بودم ولی بازهم نوشتم.
مدت زمان کمی است که تلاش می کنم وبلاگ نویسی را به طور جدی دنبال کنم و در این وسط شرایط اقتصادی زندگی به سختی می گذرد، چند سالی است که دارم تلاش می کنم کسب و کار اینترنتی خودم را راه اندازی کنم ولی نمی دانم گیر داستان کجاست که هنوز این کار به راه نشده است.
شاید با نوشتن بتوانم به جایی برسم و ریشه و گره کار را پیدا کنم، از اسفند سال ۹۶ با توجه به تجربیاتی که در تلگرام کسب کردم و درآمدی که از یک کانال تلگرامی توانستم کسب کنم به این نتیجه رسیدم که به عنوان یک شغل می شود به اینترنت نگاه کرد و موضوع را جدی گرفتم خواستم که یک کسب و کار اصولی راه اندازی کنم بخاطر همین در یکی از دوره های معروف راه اندازی کسب و کار آنلاین که به صورت حضوری در تهران برگزار می شد ثبت نام کردم.
در مسیر راه اندازی کسب و کار
دوره سه ماه طول کشید هر هفته دو کلاس برگزار می شد که از جلسه اول تا آخر همه جلسات را شرکت کردم و تمرینات دوره را هم انجام دادم ولی نتیجه ای که انتظار داشتم حاصل نشد یکی از بزرگترین ضعف های آن دوره این بود که پشتیبانی به شدت ضعیفی داشت.
هدف من از شرکت در آن دوره این بود که تجربیاتی که از تلگرام کسب کرده بودم را به صورت آموزش و برگزاری دوره در اختیار دیگران قرار دهم، یعنی راه اندازی یک کسب و کار آموزشی در بستر اینترنت ولی دوره ای که شرکت کردم نتوانست من را به سمت هدفم راهنمایی کند
دلیل دیگری که سبب شد کمی سردرگم شوم این بود که آخر دوره تلگرام را فیلتر کردند و به شدت از اقبال کاربران در ایران نسبت به آن کاسته شد و این هم مزید بر علت شد.
تصمیم گرفتم بروم سراغ اینستاگرام و رفتم دو پیج به صورت همزمان با دو موضوع متفاوت راه اندازی کردم چون همیشه دوست داشتم اول خودم تجربه کنم و بعد بتوانم آن تجربیات را در اختیار دیگران قرار دهم.
مدتی طول کشید تا توانستم هر دو پیج را به مقدار قابل قبولی از اعضا برسانم و در این راه همه راهها را هم تست کردم هم راه درست و هم راه غلط و تجربیات خوبی به دست آوردم ولی بعد از یک مدت فهمیدم که اینجا هم راه را اشتباه رفته ام و باید با نام خودم فعالیت می کردم چون الان برای انتقال تجربیات همه می گویند که پیج خودت را بده و اینجا من نمونه کارم با نام خودم نبود و این کار را سخت کرد.
تصمیم گرفتم هر دو پیج را واگذار کنم با این که برای هر کدام پنج سال زحمت کشیده بودم هر دو پیچ را واگذار کردم و آمدم سراغ پیچ خودم که اینجا فعالیت را شروع کنم ولی کمی از آن انرژی اولیه ام برای ادامه دادن کم شده بود.
اوایل که آمدم سراغ راه اندازی کسب و کار خیلی انرژی داشتم، شب ها تا دیر وقت کار می کردم و کارهای مختلف را تست می کردم ولی کم کم با طولانی شدن پروسه راه اندازی این کار و نداشتن یک راهنمای درست در شروع کار، این اواخر انرژی کم آورده ام.
تجربیات من در مسیر راه اندازی کسب و کار
مسیر را کامل بالا توضیح دادم این را هم بگویم که نگرفتن نتیجه و نرسیدن به درآمد ثابت و از طرفی آشنا نبودن خانواده با این فضا این فشار را بر من بیشتر کرده است که کار را در همین جا رها کنم و به قولی چهار گوشه زمین را ببوسم و کفش هایم را آویزان کنم.
اینجا نکاتی را یادداشت می کنم که دوست داشتم یکی در شروع این مسیر این ها را به من بگوید:
۱-این مسیر طولانی است و راه اندازی کسب و کار در اینترنت یک کار زمان بر است و حداقل یک سال برای آدم جدی زمان لازم است تا نتیجه شروع شود.
۲-شروع یک کسب و کار آنلاین با وب سایت است و آدم جدی کسی است که وب سایت را جدی بگیرد و به صورت روزانه وب سایت خود را به روز کند.
۳-برای بهتر و زودتر نتیجه گرفتن بهتر است روی یک موضوع تمرکز کرده و تا می توانی در مورد آن در وب سایت تولید محتوا کنی.
۴-بعد از این که وب سایت را به یک ثبات رساندی می توانی کم کم سراغ یک شبکه اجتماعی هم بروی و آنجا هم در مورد کارهایت تولید محتوا کنی.
۵-داشتن تداوم روزانه در سایت و این شبکه اجتماعی مهم ترین عاملی است که به تو کمک خواهد کرد به سمت هدف حرکت کنی.
۶-درگیر رقابت با دیگران نشو و به کارهای دیگران هم زیاد اهمیت نده به کار خودت بپرداز و کارها را از زاویه دید خودت نگاه کن و در موردشان بنویس.
این موارد به مرور اضافه خواهند شد…
تجربیات شما در مسیر راه اندازی کسب و کار چیست؟
اگر شما اینجا هستید و دارید این مطلب را می خوانید بدون شک یا در فکر راه اندازی یک کسب و کار هستید یا اینکه چندباری این کار را کرده اید خلاصه این که شما هم به این موضوع فکر کرده اید، حالا از شما می خواهم که هر تجربه ای در این زمینه دارید در بخش نظرات به اشتراک بگذارید شاید به کار یک بنده خدا بیاید و راه گشا باشد.
این اولین پستی بود که بی وقفه نوشتم و به هزار کلمه رسید و در سخت ترین نقطه قرار گرفته ام و از آینده هیچ اطلاعی ندارم امیدوارم که هر چه پیش میاید خیر باشد خلاصه این که خوبی بدی دیدین هم حلال کنید.
دوستدار شما محمدرضا کریمی
به تاریخ شانزدهم اردیبهشت ماه سال هزار و چهارصد
سلام . متنتون رو خوندم . امیدوارم امروز به تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ مشکلتون برطرف شده باشه
سپاسگزارم که تجربیاتتون رو شیر کردین 🙏🙏🙏
سلام هانیسای عزیز ممنون از توجهت برام خیلی جالب بود که بعد از ۹ ماه بالاخره مقاله خوانده شد. خدا را شکر حالم خوب است ممنون از احوال پرسی شما.
سلام و خدا قوت به شما
ممنون که ساده و صادقانه نوشتید و میتونه برای خیلی ها راه گشا باشه
دستمریزاد به همتتون که ناامید نشدید
فکر ساخت وب سایت در سال گذشته با کلاس نظم شخصی آقای کلانتری جدی شد اما حرکت کوچکی انجام شد و دغدغه اینکه چه باید نوشت ، و هر روز چه، باعث شد که موضوع همانجا از دسترس ذهن خارج بشه.
اما دوباره فکر ساخت وب سایت و وبلاگ نویسی و جستجو مرا به صفحه شما رساند.
امیدوارم این بار همتم والاتر باشد و بتوانم وب سایتم را فعالانه راه بیندازم.
ممنون از اشتراک تجربیات ارزشمندتان
سلام خانم زمانلوی عزیز چقدر خوشحالم که اینجا می بینمتون
خیلی ممنونم برای انرژیهای خوبتون
خیلی خوشحالم که تصمیم گرفتید که وب سایت خودتون را راه اندازی کنید، در طول این مدتی که با شما آشنا شدم خیلی از شما یاد گرفتم.
کافیه وب سایت خودتون را راه اندازی کنید به مرور مطالب برای نوشتن به ذهن تون خواهد اومد
ما همه مون زندگی زیسته متفاوتی داریم و فقط کافی راوی زندگی و داستان و تجربیات خودمون باشیم در این صورت هم مطلب برای نوشتن است و هم می تواند برای مخاطب ها مفید باشد.
اگر کمکی در این مسیر از دست من ساخته باشه خیلی خوشحال می شوم که کنار شما باشم.
ممنونم . شما بزرگوارید
من هم در این مدت از شما خیلی یاد گرفتم و سپاسگزارم.
واقعا خودمم به این نتیجه رسیدم که وب سایت ابزاریه برای ثبت آموخته ها و تجربیاته ناب و منحصربفردمون که در این دنیای مجازی ازمون به یادگار میمونه و چی بهتر از این که سودمند باشه و برای مخاطبی ، حتی یکنفر مفید و ارزشمند باشه.
پیشاپیش سپاس از مناعت طبعتون به امید خدا از دانش و تجربه های ارزشمندتون بهره مند خواهم شد.
امیدوارم بتونم از تجربیاتتون استفاده کنم. راستی، نثر شما فوقالعاده روانه.
خیلی ممنونم از حسن توجه شما خانم اعتمادزاده عزیز
سلام، متن رو خیلی روان نوشته بودین. خودمونی و به قولی آزاد؛ طوری که از دل برآمد و بر دل نشست. راستش من کارمندم و صاحب کسب و کار نیستم. کارمندی درآمد ثابتی داره و ما رو درگیر چه کنم چه کنم های روزگار نمیکنه. امیدوارم آرزوش رو نکنی که قاتل روح و خلاقیت. کارمندی یعنی امضای قرارداد مرگ روحی و معنوی خودت. اما به شما باید دست مریزاد گفت. مسلما کسب و کار اونم توی این مملکت کار سختیه ولی باور کنید که با انرژی و امید می تونید ازش مس وجودتتون رو طلا کنید. بعدها به بودنتون افتخار کنید. چون کسب و کاری ندارم پس فاقد تجربه هم هستم اما دلم پر از شوق و اشتیاقه برای شما که در این مسیر پیروز بشین و سرتون رو بالا بگیرین. سخت هست اما بدونین “این نیز بگذرد” با اتکای به عشق و نور.
سلام خانم بختیاری عزیز، بسیار ممنونم از کامنت پر انرژی شما و دعای خوبتون
داشتن دوستان خوبی مثل شما که در جاهایی که زندگی سخت می گیرد و همه جا تاریک می شود، چراغی روشن می کنید برای دوستانتان نعمت بزرگی است.
قدردان این نعمت بزرگ خداوند هستم برای بودن دوستان خوبی مثل شما.
من سالها قبل کارمند بودم و بخاطر ناسازگاری که با محیط کارمندی داشتم از کارمندی بیرون آمدم و گفته هاتون رو کامل درک می کنم.
امیدوارم که در این مسیر با کمک دوستان عزیزم بتوانم بر چالش های این مسیر غلبه کنم.
امیدوارم زندگی پر خیر و برکتی داشته باشین. سراسر شور و اشتیاق. در پناه حق