الان ۴ روز است که از غافله وبلاگ نویسی جا ماندهام و یک چیزی در درونم من را برای ننوشتن تشویق میکند و هر روز که به تعداد روزهای ننوشتن افزوده میشود، قدرت این میل درونی برای غلبه بر من افزایش پیدا میکند.
به همین دلیل تصمیم گرفتم و بیایم در مورد همین ننوشتنم برایتان بنویسم، باشد که این نیروی درونی دست از سر من بردارد و من از همین لحظه به لحظات شیرین نوشتن برگردم.
دلیل ایجاد این وقفه چه بود؟
چند وقتی بود که من یک روز از چالش عقب مانده بودم و هر روز در سایت یک مقاله منتشر میکردم به تاریخ روز قبل و یک عنوان مینوشتم برای روز بعد یعنی هر روز که بیدار میشدم، استرس یک روز عقب افتاده هم با من بیدار میشد.
این بار سنگین را ۱۰ روزی به دوش کشیدم و به دنبال فرصتی بودم که این یک روز عقب افتادگی را جبران کنم. در همین حین بودم که تصمیم گرفتم چند کار دیگر هم به کارهای روزانه خودم اضافه کنم.
با اضافه شدن کارهای جدید تمرکز من هم بین کارها پخش شد و در چشم برهم زدنی یک روز عقب ماندگی من تبدیل شد به ۴ روز عقب ماندگی از چالش و این چنین بود که دیدم به راستی دارم روزها را از دست میدهم.
به همین خاطر تصمیم گرفتم که الان مقالهای در این مورد بنویسم تا در ذهن خودم به شفافیت برسم و یک راه حلی برای این موضوع پیدا کنم.
راهکاری که با نوشتن به آن رسیدم
در حین نوشتن به این نتیجه رسیدم که تمرکز خودم را در سایت از روی تاریخ روزها که پشت سرهم قرار بگیرند بردارم و فقط به نوشتن و انتشار روزانه بپردازم.
گاهی وقتها نوشتن در مورد یک موضوع واقعن سخت میشود به این نتیجه رسیدم که آن را رها کنم و در مورد چیزی که دوست دارم بنویسم. قرار نیست که هر روز دنبال ارائه مطلب خیلی خوب باشم. گاهی روزها میشود به موضوعات ساده پرداخت. مثل همین کاری که الان دارم انجام میدهم.
امروز قرار گذاشتم با نوشتن به دلیل اهمال کاری خودم برسم و راهکار آن را هم با نوشتن پیدا کنم.
تصمیم گرفتم تمام روزها عقب افتاده را رها کنم.
یک عنوان دیگر در سایت دارم که آن را فردا خواهم نوشت.
پس از آن به نوشتن و انتشار روزانه بر میگردم، بدون اینکه خودم را سرزنش کنم چون کسی که خود را سرزنش میکند از ما نیست.
هر وقت که احساس کردم بخاطر پرداختن به یک موضوع دارم از نوشتن طفره میروم، خیلی راحت میتوان به یک روز نوشته بپردازم و از اتفاقات روزانه خودم بنویسم.
نتیجه اخلاقی این مقاله
هر وقت شما هم مثل من گند زدید خیلی شیک و مجلسی و پرو وار به روند قبلی خودتون برگردید و از همان لحظه دوباره ادامه بدهید.
راستی شما جزو کدوم دسته افراد هستید در چالش؟ آیا تمام روزها را پشت سرهم نوشتهاید یا بعضی روزها از دستتان در رفته است؟
یک پیشنهاد خیلی خوب خانم لیلا علیقلیزاده چند روز پیش مطرح کردند و البته در شروع چالش هم خانم بختیاری هم مطرح کرده بودند که من به همان دلیل پر رو بودن رد کرده بودم.
پیشنهاد این بود که روزهای جمعه چالش نداشته باشیم و به خواندن مطالب دوستان وبازخورد دادن بپردازیم.
من چون در زمان شروع خام و ناپخته بودم این پیشنهاد را رد کرده بودم و الان میبینم که پیشنهاد بسیار خوبی است باید خیلی زود در این مورد نظرسنجی کنیم.
نه نه نه داداش…دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش. شوما پیشرو و پیشنهاددهنده چالشی نذار هره کار لق بشه . من جمعه را گذاشتم برای خاطره و نق نق و این چیزا… ضمنا میشه حتی نوشت که امروز نشد بنویسم و فردا مینویسم 😉
من امروز اتفاقا اول صبح یک داستان نوشتم و توی سایتم هم گذاشتم اما دلم نخواست ت ترویج رو اجرا کنم. ت ترس از مسخره شدن بهم چسبیده بود. برای همین رفتم سراغ ت تمیز کاری و تا می تونستم خودم رو خسته کردم تا خلاقیتم دوباره پدیدار شد. الانم اومدم تو سایت شما برم سراغ یک مطلب قدیمی کار راه انداز که مطلب جدید رو دیدم و خیلی هم خوشم اومد. خلاصه که واقعا سخته ادم بخواد پشت سر هم روی یک موضوع ت تمرکز رو به کار ببره باید اون وسطا یکم هم برون ریزی و روزانه نویسی داشته باشه تا دوباره بتونه برگرده سر موضوع اصلی. موفق باشید من برم سراغ مطلب قدیمی